با عادت های کودکان چه کنیم؟ (2)
در پست قبلي به يك سري كليات و مقدمه در مورد عادات كودكان اشاره كردم و حالا میخوام بپردازم به موضوع کودک و شکل گرفتن عادت در او. یعنی چگونه یک رفتار یا عمل در بچه به عادت و ملکه تبدیل میشه و راهکارهای ایجاد عادات مطلوب در کودکان چیه؟
اولا بدیهی است که عادت در بچه خیلی مهمتر از افراد بزرگساله. چون هم سریعتر ایجاد میشه و هم وقتی ایجاد شد سختتر ترک میشه. یکی از علل سریعتر ایجاد شدنش اینه که نیروهای مخالف و جاذبههای مختلف در بچه کمتر از بزرگترهاست و لذا بچه راحتتر به یک کار عادت میکنه و علت سختتر ترک شدنش هم اینه که در ساختارهای ذهنی، جسمی و حتی نظم بیولوژیک بچه اثر میذاره و تغییر اینها کار بسیار سختی است. بنابر این توجه به عادتهای خوب و بد کودک بسیار مهمه و باید توجه بشه که عادات رفتاری خوب در کودک علاوه بر اینکه خودشون حسن محسوب میشن، جا رو برای رفتارهای بد و نامطلوب تنگ میکنن. مثلا بچهای که عادت به مطالعه پیدا میکنه یا شبها زود میخوابه و سحرخیزه طبیعتا کمتر در معرض اعتیاد به تلویزیون بازیه و کمتر احتمال رفتارهای برخاسته از تنبلی درش هست.
از این قواعد فیزیکی که گفتم و تعریفی که از عادت ارائه دادم میشه نتیجه گرفت که، کودک برای اینکه یک کار خوبی بکنه نیاز به یک انرژی اولیه داره که این با تشویق وعده و وعید!! و قول جایزه و اینها قابل انجامه. از طرفی یک فرقی بین کودک و آدم بزرگ هست و اون اینه که بچه در لحظه زندگی میکنه یعنی بچه نمیتونه به خاطر یک جایزه یا مشوق که یک هفته بعد قرار بهش بدن الآن خوب باشه. بچه میخواد همون لحظه که یک کار خوبی انجام داد نتیجه اش رو ببینیه. البته این با افزایش سن بیشتر میشه اما خیلی نمیشه روی اهداف بلندمدت برای بچه تمرکز کرد. از طرفی با توجه به اینکه یک رفتار یا عمل وقتی عادت و ملکه میشه که یک مدت نسبتا طولانی انجام بشه، در بچه نمیشه از حالتی که همه انرژی حرکت رو اول بدیم استفاده کرد. پس تنها راهی که باقی میمونه اینه که یک انرژی و انگیزه اولیه بهش بدیم که حرکت رو شروع کنه و ضمنا طوری برنامهریزی کنیم که در بین راه هم بهش نیرو و انگیزه بدیم تا حرکتش ادامه پیدا کنه.
در پست قبلي اشاره کردم که برای تبدیل شدن یک کار به عادت باید کاری کنیم که نیروهای درونی برای ادامه حرکت کافی باشه و نیازی به نیروی بیرونی نباشه.
در کودک باید این نیروهای بیرونی و درونی رو شناخت تا بدونیم چطور میشه با نیروی بیرونی حرکتی رو در کودک ایجاد کرد و پایدار نگهش داشت. ضمنا چکار باید کرد که به تدریج نیروهای درونی جایگزین نیروهای بیرونی بشه.
نیروها و انگیزههای بیرونی در کودک رو همه میشناسیم. انواع مشوقهای مادی و معنوی مثل دادن هدیه، جلب توجه دیگران، تحسین بچه و خیلی چیزهای دیگه که ممکنه مفید یا مضر باشه میتونه نیروهای بیرونی باشه. مثلا خریدن چیپس و پفک هم که مضره برای بچه انگیزه است. یک نیروی بیرونی دیگه هم داریم که دفع ضرره یعنی مثلا بچه از ترس تنبیه و مجازات شدن یا محروم شدن از یک حق کاری رو انجام بده که البته هرچند این نیرو در برخی موارد مفیده اما باید استفاده از اون در حداقل ممکن باشه چون میتونه تبعات منفی به همراه داشته باشه. خوب استفاده از نیروهای بیرونی در ایجاد یک رفتار یا عادت در بچه مثل هل دادن میمونه یعنی مثل اینه که ماشین رو همش هل بدیم و خوشحال باشیم که داره راه میره. درستش اینه که سوختی درونش بریزیم که روشن بشه و هم خودش راه بره و هم بتونه ما و دیگران رو هم با خودش ببره. این سوخت در بچه در مرحله اول محبت و عاطفه است. در مرحله بعد علم و باوره و در مرحله سوم هم باز محبته که البته جنسش با اولی فرق میکنه. در بچه نمیشه اول علم و باور رو ایجاد کرد. یعنی خیلی بعیده بچه مثلا 4 – 5 ساله از روی علم و باور به چیزی یک کاری رو به صورت مدام انجام بده. مثلا مسواک زدن بچه در ابتدا به خاطر علم و اعتقاد به این که دندان چیز مهمیه و نگهداری از اون لازم و واجبه نیست بلکه به خاطر وعده و وعیدهای ما یا ترس از مجازات و تنبیهه.
ادامه دارد...
برداشتي از دلنوشته هاي يك پدر
كلمات كليدي: عادت، خوب و بد، كودك، سبك زندگي
مطالب مرتبط:
با عادت های کودکان چه کنیم؟ (1)