محمد باقرمحمد باقر، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

سبك زندگي كودك

با عادت هاي كودكان چه كنيم؟(4)

1393/10/18 9:42
2,054 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستان عزيزم...

متأسفانه چند وقته اصلاً فرصت نمي كنم بيام به وبلاگم سر بزنم... امروز بالاخره وقت شد در خدمت شما باشم...

توي اين پست ديگه سعي كردم موضوع عادت رو تموم كنم...

در قسمت قبل به اينجا رسيديم كه باید سعی کرد به تدریج انگیزهها و مشوقهای روانی و اجتماعی رو جایگزین مشوقهای بیرونی مادی کرد كه برای این کار هم دونستن چند نکته لازمه.

اما نكات: 

اول این مشوقها و انگیزهها باید در خانواده و جامعه پیرامون بچه ارزش باشه. در جایی که پول درآوردن و خریدن ارزشه و شیک بودن و خوب خوردن و راحت زندگی کردن مهمه، حرکت از مشوقهای مادی و خوراکی و اسباببازی به مشوقهای روانی و اجتماعی تقریبا غیر ممکنه! لذا این چیزهایی که میخوایم برای بچه مشوق باشه اول باید برای خودمون ارزش داشته باشه.

دومین نکته اینه که شیرینی این کارها با تأخیر مشخص میشه یعنی بچه با یک کار خوب نمیتونه این مشوقها رو لمس کنه و در استمرار و تکراره که بازخوردهای اجتماعی و روانی این موضوع رو درک میکنه. مثلا بچه یک کتاب میخونه خوب ممکنه یک تشویق بشه اما اونی که بتونه براش انگیزه دائمی باشه اتفاق نمیفته اما حالا فرض کنید یک بچه به مدت یک سال هفته ای یک کتاب میخونه این کم کم از طرف اطرافیان مورد توجه قرار میگیره خودش به خودش میباله و این موضوع براش میشه انگیزه. یا در مورد نظم اتاق خیلی کار میبره تا بچه در ذهن خودش و نظر اطرافیان به یک بچه منظم معروف بشه و این براش انگیزه بشه. در خیلی کارهای دیگه مثل حفظ قرآن، انجام یک سری رفتارها و عادتهای شخصی مثبت، رعایت هنجارهای اجتماعی و ... همین موضوع صادقه. در اینکه بچه به این حد برسه هم دو تا عامل مهمه همراهی اطرافیان خصوصا پدر و مادر و دوم استفاده از انگیزههای بیرونی مکمل تا رسیدن به اون انگیزه‏های روانی و اجتماعی.

نکته سوم هم اینکه بچه وقتی به این رسید خود حفظ این جایگاه براش موضوعیت پیدا میکنه یعنی وقتی به یک بچه گفتند اول نفر کلاس یا بچه پر مطالعه یا حافظ قرآن و ... دیگه برای اینکه این جایگاه و عنوان روحفظ کنه حاضره زحمت بکشه و این خودش یک انگیزه است برای ادامه رفتارهای خوب و ایجاد عادتهای مثبت.

تا اینجایی که گفتم میشه گفت مرز انگیزههای عالم طبیعت و ماده است یعنی هر چی در علوم جدید در مورد مشوقها و انگیزه میگن یه جورایی همین دو نوعه. حتی حسهای درونی هم وابسته به بازخورد بیرونه یعنی طرف از خودش احساس رضایت میکنه چون در جامعه موفقه و دیگران بهش توجه میکنن. یا اینکه مستقیما مربوط به جامعه است مثلا طرف از اینکه برای جامعه مفیده یا داره به مردم کمک میکنه لذت میبره و براش این یک انگیزه است. معمولا انگیزههای ترکیبی از همین هاست. غیر از اینها هم که همون انگیزههای مادی سطح پایینه که اول نوشتم. یعنی طرف کار میکنه که پول بیشتری در بیاره، رفاه بیشتری داشته باشه، راحت تر زندگی کنه، سالم باشه و ...

یک انگیزه بسیار مهمتر هست که مختص نگاه الهی به زندگی است و لازمه اش اعتقاد به یک سری چیزهای ماوراء ماده است و اون لذتها و انگیزههای روحی و معنوی است. اینها حس کردنشون سخته ولی اگر کسی حس کرد در لحظه نتیجه عملش رو میبینه. یعنی همون وقتی که کتاب میخونه لذت علم رو درک میکنه، لذت رفتارهای خوب رو در همون لحظه که انجام میده میبینه و هزینه و سختی رفتارهای بد یا انجام ندادن کارهای خوب رو هم بلافاصله میبینه. این میشه پاداش در لحظه و انگیزه دائمی و اینه که واقعا موتور محرک در عادتهای خوبه. به نظر من اگر کسی به این نوع انگیزه نرسه همیشه احتمال اینکه عادتهای خوبش رو فراموش کنه هست. یا اینکه در جمع یک کاری رو انجام بده ولی در زندگی شخصیش نه. خلاصه این نیروی قوی اگر فعال شد فرد از اون دوتای دیگه مستغنی میشه. نه نیاز داره انگیزاننده مادی براش داشته باشیم نه انگیزاننده های روانی و اجتماعی. (در این عالم عشق حتی از نوع مجازیش هم یک همچین چیزیه منتها عشق مجازی چون زایل میشه معمولا عادتها و رفتارهایی هم که مبتنی بر اون شکل گرفتن از بین میرن!!)

حالا در بچه چطور میشه این نیرو رو فعال کرد؟ بچه زمینه دریافتهای روحی و معنویش از ماها خیلی بیشتره و اگر ما بذاریم این لذتها رو بهتر درک میکنه. سن تجارب معنوی و حس کردن لذتهای روحی هم سنین بچگی و نوجوانی است یعنی اگر کسی این دوران رو از دست داد خیلی سخت ممکنه بشه این لذتها رو بهش فهموند. من چیز زیادی در این زمینه نمیدونم فقط نکته مهمی که هست اینه که ما باید مواظب باشیم در بچه همه انگیزه ها رو به سمت انگیزه های مادی و روانی و اجتماعی نبریم که بچه همه کاراش برای اینها باشه و به تدریج باید بفهمه که یک چیزی بالاتر از اینها هست که آدم داره برای اون زندگی میکنه.

خوب دیگه از دستم در رفت و پام رو از گلیم وبلاگ درازتر کردم!!!!

فقط یک نکته هم که الآن یادم اومد اینه که در بچهها ساعت بیولوژیک و ریتم زندگیشون خیلی راحت تر از ما تنظیم میشه. اگر بتونیم مدتی اونها رو روی سبک درست و مطلوب تنظیم کنیم بدنشون به این روش عادت میکنه و خیلی راحت تر میتونن به این کار ادامه بدن. البته خوب طبیعتا این مستلزم تنظیم کردن خودمونه که ممکنه سخت باشه مثلا اگر بخوایم بچه سحرخیز باشه اول خودمون باید بیدار بشیم. از این روش برای عادتهای زمانی و ترکیب زندگی که اتفاقا خیلی مهم تر از تجزیهاشه خیلی خوب میشه استفاده کرد.

فکر کنم دیگه در مورد عادت کافی باشه.

امیدوارم موفق باشید

كلمات كليدي: عادت، مشوق، كودك، سبك زندگي

مطالب مرتبط: 

با عادت هاي كودكان چه كنيم؟ (1)

با عادت هاي كودكان چه كنيم؟ (2)

با عادت هاي كودكان چه كنيم؟ (3)

كوچولوهاي معتاد

 

نظرات (0)