محمد باقرمحمد باقر، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

سبك زندگي كودك

با عادت های کودکان چه کنیم؟ (1)

1393/9/2 8:39
4,351 بازدید
اشتراک گذاری

معمولا وقتی حرف از عادت میشه، عادات رو به دو دسته خوب و بد تقسیم میکنند. مثلا عادت به مطالعه و مسواک زدن رو میگن عادتهای خوب و دیر بیدار شدن و دست تو دماغ! کردن رو میگن عادتهای بد. 

معمولا وقتی حرف از عادت میشه، عادات رو به دو دسته خوب و بد تقسیم میکنند. مثلا عادت به مطالعه و مسواک زدن رو میگن عادتهای خوب و دیر بیدار شدن و دست تو دماغ! کردن رو میگن عادتهای بد. من میخوام یه کم متفاوت به عادات نگاه کنم و یک دسته بندی دقیقتر ارائه بدم که بعد بر اساسش بهتر بشه این موضوع رو بررسی کرد و احتمالا راهکارهایی ارائه کرد. اولا عادت با اعتیاد فرق داره و مثلا کسی که به سیگار اعتیاد پیدا کرده رو در اینجا مورد بررسی قرار نمیدیم (البته هر دو این کلمات از یک ریشه هستند و بازگشت و تکرار یک کار رو نشون میدن اما از نظر اتفاقی که درون فرد میفته تفاوتهایی بینشون وجود داره).

در مورد اعتیاد یک پست به نام کودکان معتاد نوشتم که میتونید یه نگاهی بهش بندازید.  ضمنا به چیزهایی که برای رفع نیازهای طبیعی انجام میشه هم نمیگیم عادت. مثلا ما هر روز غذا میخوریم اما روی این اسم عادت نمیذاریم. پس از این نوع رفتارها هم میگذریم!

در ابتدا خوبه با دوتا اصل شروع کنم که اگر خوب درساتون رو خونده باشید باید براتون آشنا باشه! در درسامون میخوندیم که گازها بلکه همه چیز در دنیا تمایل دارند به سمت انرژی حداقل و بی نظمی حداکثر برن (آنتروپی). آدم هم همینطوره و بچه هم یه جور آدمه!! یعنی اگر بچه رو به حال خودش بذاری اولا دلش میخواد همه چیز رو به هم بریزه (احتمالا همه بچه دارها با این مشکل مواجهند و این رو وقتی مهمون میخواد بیاد خونههاشون بیشتر حس میکنند.) انرژی حداقل هم مثل اینکه بچه دوست داره ولو بشه و حال نداره هیچ کار درست درمونی انجام بده. معمولا هم اینجوری که انرژی که زیاد میشه بینظمی هم زیاد میشه و نظم که زیاد میشه انرژی کم میشه. مثلا دیدید آدم که مطالعه میکنه یا سر کلاسه خوابش میبره. نظم که زیاد شد انرژی میاد پایین.

خوب اینا چه ربطی به عادت داشت؟ ربطش اینه که اگر اعتیاد و کارهای بیاراده رو بذاریم کنار، عادت غلبه بر این دوتا قانونه. یعنی نمیتونیم به کسی که تا لنگ ظهر میخوابه بگیم عادت به دیر بیدار شدن داره. باید بگیم عادت نداره زود بیدار شه. چون تا لنگ ظهر خوابیدن که کاری نیست و طبیعت انسان به همین طرف میره. اونی که عادت میخواد سحرخیزیه!

بنابر این در این نوشته عادت رو اینطور تعریف میکنیم که عادت یعنی انجام دادن کاری به صورت مستمر تا جایی که فرد بتواند به سادگی و بدون سختی بر نیروی بی‌نظمی و حرکت به سمت انرژی حداقل غلبه کنه. به این میگیم عادت. با این حساب از این به بعد نمیگیم عادت به درس نخوندن داره! بلکه میگیم عادت نداره درس بخونه چون درس خوندنه که عادت میخواد نه درس نخوندن.

حالا عادت بد و خوب دیگه تعریف قبلی رو نداره یعنی این نیست که وقتی کسی در جهت طبیعت خودش (یعنی بینظمی و انرژی حداقلی) پیش میره بگیم عادت بد داره بلکه عادت بد میشه کسی که داره به این نیروها غلبه میکنه اما جهت و هدفش نادرسته. مثلا طرف عادت کرده به خوندن کتابهای سیاه و زد و خاکستری و .....! یعنی داره به نیروهای طبیعی غلبه میکنه اما در جهت بد. لذا راهکار اصلاح کسی که عادتهای بد داره کاملا متفاوته با کسی که عادتهای خوب نداره. مثلا اصلاح این آدمی که عادت به مطالعه کتابهای به درد نخور یا مضر داره با اون کسی که اساسا عادت به مطالعه نداره متفاوته. معمولا همین نکته خیلی ساده و بدیهی قاطی میشه خصوصا در بچه ها و خیلی تبعات منفی هم داره. فتأمل!!!

در این پست قصد ندارم به اصلاح عادتهای بد بپردازم و فقط روی مکانیزم عادت کردن بچهها و اینکه چی میشه بچه به یک چیزی عادت میکنه متمرکز میشم. باز از فیزیک و شیمی کمک میگیرم. توی قانون گازها اگر بخواید نظم رو زیاد کنید (همون حجم رو کم کنید) باید یک نیرویی وارد کنید. برای اینکه بدونید چقدر نیرو میخواد یک سرنگ بردارید البته سوزنش رو نذارید!!! سوراخ جلوی سرنگ رو با انگشت بگیرید و سعی کنید ته سرنگ رو فشار بدید هرچی بیشتر جلو میره فشار بیشتری میخواد زیاد کردن نظم هم همینطوره هرچی بیشتر میشه برای بیشتر کردنش انرژی بیشتری لازمه. اما در مورد انرژی؛ فرض کنید حجم ثابته (در ادبیات ما همون نظم) اگر بخواید انرژی و حرکت رو زیاد کنید سادهترین راهش اینه که شعله بگیرید زیر محفظه که داخلش گاز هست تازه اگر محفظه شما خیلی محکم نباشه تمایل به بینظمی اینقدر زیاد میشه که باعث ترکیدن محفظه میشه!

در آدم هم همینطوره یعنی زیاد کردن نظم نیرو میخواد، زیاد کردن انرژی هم همینطور. حالا زیاد کردن هر دوی اینها با هم واقعا سخته مخصوصا با نیروی بیرونی. اینقدر که ممکنه موجب کم آوردن (ترکیدن) افراد بشه و کلا قید همه چیز رو بزنن. یکی از دلایل بی نظمی افراد باهوش هم شاید همینه که چون انرژی و فعالیتشون (لااقل در ذهن) زیاده منظم شدنشون به مراتب سختتره.

خوب اما این نیروهای نظم دهنده  و در عین حال افزایش دهنده سطح انرژی در آدمها دو دسته هستند؛ نیروهای درونی و بیرونی. بیرونی مثل زور پدر و مادر و معلم و برنامههای درسی و آموزشی و درونی مثل علم و اعتقاد و باور و انگیزه. حالا به چیزی میگیم عادت که نیروی درونی لازم برای انجامش به وجود آومده باشه و نیازی به نیروی بیرونی نداشته باشه. مثلا اگر دیدید بچهای با تغییر نیروی بیرونی درس خوندنش فرق نمیکنه یعنی شبهای عادی هم به اندازه شب امتحان درس میخونه میشه گفت به درس خوندن عادت کرده.

برای اینکه یک قدم جلوتر بریم خوبه باز هم از یک قانون فیزیکی کمک بگیرم. قانون اینرسی. یعنی هر جسمی تمایل داره حالت خودش رو چه حرکت چه سکون رو ادامه بده مگر نیرو یا نیروهایی باعث تغییر حالتش بشن. جالبه در طبیعت نیروی چندانی به جسم ساکن وارد نمیشه اینه که اجسام ساکن همینطور ساکن میمونن. اما نیروهای متعددی مثل اصطکاک و مقاومت هوا و از این دست نیروها دست به دست هم دادند تا جسم متحرک رو متوقف کنند. البته مثلا نیروی جاذبه باعث حرکت اجسام میشه که اون هم موجب سقوطه و کاهش سطح انرژی و در مقابل در بالا رفتن و ارتقای سطح انرژی، جاذبه هم مانع محسوب میشه! در آدم هم همینطوره یعنی تا وقتی نشستی و نمیخوای کاری انجام بدی هیچ نیروی طبیعی به حرکت وادارت نمیکنه اگرهم نیروی وارد بشه معمولا در جهت سقوطه! پس ایجاد عادت علاوه بر اینکه نیروی برای حرکت لازم داره نیرویی هم برای فائق آمدن بر نیروهای متوقف کننده و ساقط کننده میخواد. یعنی برای اینکه یک حرکت دائمی داشته باشیم نیازه اولا به حرکت در بیایم یا کسی رو به حرکت در بیاریم و ثانیا نیرویی داشته باشیم که در طول حرکت بر نیروهای مخالف غلبه کنه. اینجوری میتونه یک عادت شکل بگیره. علت اصلی اینکه آدم باید خودش رو بکشه تا به یک چیزی عادت کنه ولی دو دفعه که انجام نداد این عادت ترک میشه همینه!!

یک موضوع فیزیکی دیگه هم بگم (این پست داره میشه شبیه کتاب فیزیک دبیرستان). وقتی میخوایم یک جسم از جاذبه فرار کنه و در مدار قرار بگیره دو تا راه داریم یا باید سرعت اولیه بسیار زیادی داشته باشه (برای جاذبه زمین چیزی حدود 11 کیلومتر بر ثانیه) یا باید مثل موشک سوخت داشته باشه که در مسیر بتونه اون رو خلاف جهت جاذبه بالا ببره. در افراد حالت اول، انگیزه اولیه برای یک کاره که اگر به قدر کافی زیاد باشه میتونه جوری فرد رو به حرکت وادار کنه که از نیروهای مخالف فرار کنه و یک حرکت مستمر داشته باشه. در روش دوم یک انگیزه اولیه برای حرکت لازمه اما معمولا این انگیزه اینقدر نیست که بتونه فرد رو تا آخر ببره و کار یا رفتار رو براش تبدیل به عادت و ملکه کنه. در این حالت در مسیر حرکت نیاز به نیروهای دیگه مثل تشویق و انگیزه دادن و حتی تنبیه و اجبار هست تا فرد بتونه به حالت مطلوب برسه.

تا اینجا یک سری اصول کلی گفتم تا منظورم رو از عادت بیان کرده باشم. حالا میخوام بپردازم به موضوع کودک و شکل گرفتن عادت در او. یعنی چگونه یک رفتار یا عمل در بچه به عادت و ملکه تبدیل میشه و راهکارهای ایجاد عادات مطلوب در کودکان چیه؟

ادامه دارد...

کلمات کلیدی: کودکان، عادت، سبک زندگی، آشنایی

مطالب مرتبط: کوچولوهای معتاد!

پسندها (12)

نظرات (6)

مامی آتریسا جون
2 آذر 93 9:13
مثل همیشه بسیار مفید بووووووووووود ولی یه سر به فیزیک دبیرستان هم زدم، خاطره ها یاد آوری شد ------------
ارام
2 آذر 93 11:34
سلام تكليف مني كه با فيزيك هيچ ميونه اي نداشتم چي ميشه؟يه مثال هم از شيمي ميزدي خب!!! ------- خب حتماً نمي شده ديگه... والا
مامان علی
3 آذر 93 14:23
سلام دوست خوبم.ممنون که به کلبه مجازیمن سرزدین وسرافرازمون کردین خانمم بابت دعاوارزوهای خوبتون سپاسگذارم ایشالله خونه دلتون وعشقتون پر صفا وارامش وتنتون همیشه سلامت باشه محمدباقر عزیز ونازم رو هم میبوسم خیلی وب اموزنده وخوبی دارین.سعی میکنم از مطالب اموزندت استفاده کنم ان شا الله بتونیم دوستان خوبی بشیم -------------- ممنونم دوست گلم... با افتخار لینک شدید...
مامان مهدی و زهرا
3 آذر 93 18:40
سلام،دوست خوبم باز هم مطلبت عالی بود،البته که من سعی کردم بپسندمش،ولی نشد . نمیدونم چرا؟؟؟؟ ------------- ممنونم دوست گلم... شما قبلش حتماً باید وارد مدیریت وبلاگت بشی بعد مطلبی رو بپسندی
بابا و مامان
5 آذر 93 9:06
مثل همیشه عالی و مفید ---------- ممنونم دوست گلم...
مامان نازنین زهرا
6 آذر 93 15:24
خیلی مطالبتون خوبه تبریک میگم ------------